تمام سهم من از توتنها یک بغض بودبغضی نشسته در گلوکه نه می شکندو نهفرو می روداین بغض تا همیشهدر گلوگاه امبه یادگار خواهد مانداز روزهای خوشیکه با توهیچگاه تجربه اش نکردممگر در خیال