زندگی شاید هم مرور مرگ

بی تو زیستن ، چیزی جز مرور مردن نیست

زندگی شاید هم مرور مرگ

بی تو زیستن ، چیزی جز مرور مردن نیست

آی عشق ، آی عشق ، چهره ی آبی ات پیدا نیست

سالها پیش در چنین روزی 

پا به هستی گذاشتی

بی آنکه خود بدانی چه رسالتی را بر عهده داری

پس از گذشت سالیان دراز

پا به زندگی رو به افول ام گذاشتی

و پیامبر عشق و شادی زندگی ام شدی

با حضورت زندگی ام بر ویرانه های وجودم ساخته شد

و رسالت ات را تمام و کمال به انجام رساندی

در چشمانت می نگریستم و دنیایی از نور و امید به قلبم تابیدن می گرفت

اما چه بگویم از دست روزگار غدار

که داشتن ات را ظالمانه دریغ داشت

و کیلومترها فاصله بین جسم و جان مان آفرید

بی آنکه بداند

نبودن تو 

فقط نبودن تو نیست

نبودن خیلی چیزهاست

بی تو خورشید طلوع نمی کند

بی تو هوا اکسیژن ندارد

بی تو زندگی سرد است

بی تو شب بی ستاره است

اما هنوز هم بی حضور تو من زنده ام

می دانی چرا؟

چون

تو در جانم نشسته ای ، نه در بَرم

که کسی توان گرفتن ات را داشته باشد.


تولدت مبارک ای غایب همیشه حاضر

نظرات 1 + ارسال نظر
گندم یکشنبه 20 مرداد 1392 ساعت 18:51 http://segal.persianblog.ir

دل قویدارسحرجانب مامی آید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد