زندگی شاید هم مرور مرگ

بی تو زیستن ، چیزی جز مرور مردن نیست

زندگی شاید هم مرور مرگ

بی تو زیستن ، چیزی جز مرور مردن نیست

آه اگر آزادی سرودی می خواند

به خودم که آمدم
زندگی را محکومیتی ناعادلانه یافتم
و
دنیا را زندانی بزرگ
با اردوهای کار اجباری !
در اعماق وجودم محکومی می زیست
که تمام فکر و ذکرش
کشیدن نقشه ای بی عیب و نقص
برای فرار از این زندان مخوف بود !
اکنون اما
این محکوم به حبس ابد
پیر و سالخورده
با کوله باری از نقشه های بی فرجام
تن به پوچی داده
برای گذران سالهای باقی مانده از محکومیت ابدی اش ...

نظرات 2 + ارسال نظر
پری گلی دوشنبه 5 خرداد 1393 ساعت 02:40

خوب تر از اونی که چنین توصیف ظالمانه ای رو بیان کنی.
درک میکنم که که چقدر این بخش دلگیر احوالت تنهاست.و چقدر خوبه که می نویسی.انگار این تیرگی تو همه ی ما وجود داره و همینه که ما رو به سمت هم می کشونه.راه فرار.
فقط امیدوارم که توی روزهات شادی رو به خودت راه بدی بن.فقط تویی که می تونی بهش اجازه ی ورود بدی.

چه کار خوبی کردی اومدی پری. نمی دونی چقد خوشحالم کردی

گندم یکشنبه 12 آبان 1392 ساعت 09:09 http://segal.persianblog.ir

محکوم به حبس ابد،پیروسالخورده،تن به پوچی داده
آه ای همه رشته های پنبه شده ام .
آه ای روانشناس روانپریشم.
باز چی شده ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

بیمار خنده های تو ام
بیشتر بخند

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد